من شعر سکوتم را در گوش تو خواهم خواند، شب های بلندم را با یاد تو خواهم ماند، من ریشه ی عشقم را در قلب تو خواهم کاشت، آن صحبت اول را در خاطره خواهم داشت...
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی!...
تا قاف ترین قله ی هستی، سیمرغ ترین همسفرم باش، من مرغ اسیر دل دریاچه ی نورم، تا پر بکشم سوی خدا بال و پرم باش.
نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست...
نظرات شما عزیزان: